یادش بخیــر ... !
امتحانات امسال نمیدونم شیمی یا هندسهـ بود که من و مهرداد ( دوستم )
2 ساعت قبل از امتحان رفته بودیــم پارکــ بشینیم واسه امتحان یکم دیگهـ بخونیـــم ...
این پیراهنم تـازه خریده بودم و عاشقش بودم و اولین بار بود که تنم میکردم :|
چشتون روز بد نبینه کلاغه رو درختــ فک کنم از من خیلی خوشش اومد و ...... خخخخخ
خلاصه رفتم تو دسشویی و پیراهن عزیــزمو شستم و گذاشتم اونجا که خشک شهـ :))))
روز به یاد ماندنی ای بود !! اینقد من و مهرداد داشتیم میخندیدیم که هیچی از درس حالیمون نشد