قصّه ی ما به سر رسید...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
!!!!!!!!!!!! | 0 | 95 | aysunkheyeii |
باتری اسقاط و فرسوده | 0 | 88 | shrvf |
ویژگی دستگاه ویپ | 1 | 97 | ratin |
دستگاه ویپ | 0 | 92 | shrvf |
چه کسانی از بازاریابی پیامکی استفاده می کنند؟ | 0 | 88 | royal |
از عمده دلایلی که باید برای پروتز سینه به پزشک متخصص مراجعه کرد | 0 | 105 | royal |
بروبچ قدیمیه سایت | 0 | 154 | newfolder78 |
آیا میدانستید پروتز سینه برای همه مناسب نیست | 0 | 105 | royalsrg |
قصّه ی ما به سر رسید...
امشب رقيه فهميد بابا دو بخش دارد...
بخشی به روی نيزه بخشی به خاک صحرا...
اين "تناقض" تا ابد شيرين ترين مرثيه است...
سرترين آقای دنيا را خدا " بی سر " گذاشت...
بين املاء و قرائت اختلاف افتاده است...
مينويسم عشق، ميخوانم حسين...
اللّهم ارزقنا توفیق زیارت القبر الحسین...
هيچ ميدانی چرا گه گاه طوفان ميشود؟
صحنه ی جنگيدن عباس(ع) اکران ميشود…
آسمان لبریز عطر یاس شد...
نوبت جانبازی عبّاس شد...
گويند "مِی" نميشود از راه گوش خورد!
من "ياحسين" ميشنوم مست ميشوم!
زخم ها با تو چه کردند؟! جوان تر شده ای / به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا / آه! لب واکن و انگور بخواه از بابا
ای که میبخشی تو با انگشتری انگشت خویش
دست خالی ردمکن ما را ز کویت یاحسین (ع)...
خــودم آس؛
رفيــقام خاص؛
دنيــا مال ماست؛
چــــــــــــون جد در جدم شيعه مولاست؛
دلمون دريــاس؛
چــــــون دلــمون عاشق اباعبدالله ست(ع)؛
ســرمون بالاست؛
چــــــون بالا سرمون خداست؛
پرچممونم بالاست؛
افتخارمون به پيرهن مشکے حضرت زهراست(س)؛
هيئتمون هميشه بر پاست؛
لبيک يا حسين(ع)…
کاش سهراب اينگونه ميگفت:
آب را گل نكنيد...
شايد از دور علمدار حسين (ع)،
مشك طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام،
ميرسد تا كه از اين آب روان، پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر (ع) بی شير رباب (س)،
نفسش تازه شود و بخوابد آرام...
آب را گل نكنيد...
عاقبت این عشق هلاکم کند...
ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده...
اين خبر را برسانيد به کنعانی ها...
بوی پيراهن خونين کسی می آيد...
بوی محرم مياد؟
نه عزيزم بوی آرايش سنگين دختراست…
بوی عطر تند و زنونشونه…
بوی مش پسراست…
بوی مشروب مياد که مداحمون خورد تا گرم بشه واسه مداحی…
بوی سيگاری مياد که دست همه جووناست…
اين صدای چيه؟
حسين حسين؟
کيا دارن حسين حسين ميکنن؟
همونی که ده دقيقه پيش خودشو ماليده به یه زن؟
همون که جيبش پره شمارست؟
همون که وقتی مردا زنجير ميزنن با چشماشون ميپاچوننش؟
ببينم خيلي قوی هستی؟
علامت چند تيغه بر ميداری؟
چقد سنگينه؟ به سنگينی گناهات هست؟
تويی که وقتی دوست دخترتو ميبينی سريع ميری…
چی بگم؟
من خودم يه آدم گناه کارم که هيچ وقت خودمو لايق مجلس امام حسين (ع) نديدم؛
ولی تويی که سينه ميدی جلو و ميگی حسينی هستی تاحالا چند خط قرآن خوندی؟
تاحالا دست چند نفر رو گرفتی و کمکش کردی؟
اصن تاحالا چقد حسینی بودی؟!
دارند گوشه کنار شهر تکيه ميزنند…
من در غم بی تکيه گاهی زينبم…
حال من با پیرهن مشکی خوش است…
دکترم گفته محرّم لازمم…
این هم ضربان قلبم:
ــــ۸ــــ۸ـــــــــحسینــــــــ۸ــــ
ــــ۸ــــ۸ـــــــــحسینــــــــ۸ــــ
ــــ۸ــــ۸ـــــــــحسینــــــــ۸ــــ
ــــ۸ــــ۸ـــــــــحسینــــــــ۸ــــ
ــــ۸ــــ۸ـــــــــحسینــــــــ۸ــــ
تعداد صفحات : 2